باز خوانی
پیام عاشورا
11- شایسته سالارى یا امامت اهل بیت
از آنجایى که نقش پیشوایان و رهبران جامعهها و تمدنها براى تودهها، نقش الگو، اسوه، سمبل و سرمشق است، از آنجایى که آنان نمونههاى عملى و نظرى در نظرگاه بیشتر مردماند، از آنجایى که بندگان خدا بر آنند که تجسم پاکى، قداست، عدالت، شایسته کردارى و راستى و رعایت حقوق را در سیماى زمامدارانشان بنگرند، از آنجایى که درستى و شایستگى آنان، یا تباهى و جاهطلبى و زشتکرداریشان در صلاح و فساد جامعه و مردم نقش اساسى دارد، از آنجایى که توده مردم قدرتمداران را ملاک عمل خود مىگیرند، جام ذهن خود را از منبع و مخزن بیان و قلم و نظرگاه آنان پر مىسازند و گوش به گفتار و چشم بر سبک و روش آنان دارند، از آنجایى که صلاح و سداد حکومت و حاکمان در گستره جامعه، گسترده مىشود و در رگهاى زمان جریان مىیابد و مىتواند به همگان سودبخش یا زیانبار افتد، و بدان دلیل که بیشتر مردم به نوعى اندیشه و باور، ایمان و عمل، اخلاق و آداب، سبک و مدل زندگى خود را از چهرههاى معروف و مشهور جامعه مىگیرند و دل و جان را از جام آنان سیراب مىسازند و درمان دردها را با نسخه آنان تهیه مىکنند؛ اى داد اگر آنان خود مزرعهاى آفت زده باشند و یا چشمهاى آلوده و یا منبع و مخزنى عفن زده و سمى مرگبار در انبان خود داشته باشند!! راستى آن گاه چه خواهد شد؟
چه فاجعهاى روى خواهد داد؟
و تباهى و بیداد در چه وسعت و شدت و گسترهاى دام و دامن خواهد گشود؟
از این زاویه است که پیامبر گرامى فرمود:
«صنفان اذا صلحا صلحت امّتى، و اذا فسدا فسدت امّتى: الأمراء و الفقهاء.»[1]
دو گروه از جامعه و امت من هستند که با شایسته کردارى و صلاح آنان، جامعه اصلاح خواهد شد و به پروا و شایستگى روى خواهد آورد و اگر به تباهى اندیشه و عقیده و عمل گرایش یابند جامعه را به تباهى سوق خواهند داد. این دو گروه عبارتند از زمامداران و دانشوران و دانشمندان دینى.
و نیز بر این باور است که امیر مؤمنان فرمود:
«من نصب نفسه للنّاس اماما، فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه ....»[2]
آن کس که خود را رهبر و پیشواى مردم مىسازد، باید پیش از آموزش دیگران به ادب آموزى خویش بپردازد؛ و پیش از آن که با زبان و گفتار، دیگران را تربیت کند، باید به کردار شایسته ادب آموزد؛ و آن که خود را ادب آموزد و تربیت نماید، از آن که دیگرى را آموزش مىدهد، به تجلیل و گرامیداشت شایستهتر است.
و در مورد قانونگرایى و قانون مدارى خویش در قلمرو گفتار و عمل فرمود:
«ایّها النّاس انّى و اللَّه ما احثّکم على طاعة الّا و اسبقکم الیها و لا أنهاکم عن معصیة الّا و اتناهى قبلکم عنها.»[3]
هان اى مردم! به خداى سوگند من شما را به هیچ فرمان و قانونى فرا نمىخوانم جز اینکه خود پیش از شما به انجام آن همّت مىگمارم و از هیچ گناه و نافرمانى و زشتى شما را هشدار نمىدهم جز اینکه خود پیش از همه شما هشدار مىپذیرم و از آن دورى مىجویم.
و نیز از همین دیدگاه است که پیشواى آزادى در نهضت اصلاحطلبانه و عدالتخواهانهاش ضمن نفى رهبرى نالایق و تاریک اندیش و تباه آفرین اموى، بر شایسته سالارى و رهبرى و امامت عادلانه و بشر دوستانه و کارآمد و آسمانى خاندان پیامبر از این زاویه تأکید مىکند و مىفرماید:
«... و نحن اهل بیت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم أولى بولایة هذا الأمر من هؤلاء المدّعین ما لیس لهم و السّائرین بالجور و العدوان.»[4]
اى مردم! اگر شما از خدا بترسید و حق را براى اهل آن بشناسید، این کار بهتر موجب خشنودى خدا خواهد بود؛ و بدانید که ما خاندان پیامبر به امامت و رهبرى جامعه از این مدّعیان نالایق و عاملان ستم و بیداد شایستهتریم.
در مورد ولادت آن گرانمایه جهان هستى دیدگاهها اندکى متفاوت است:
1- گروهى از سیرهنویسان و حدیثنگاران، روز پنجم ماه شعبان، به سال چهارم از هجرت را روز طلوع خورشید جهان افروز وجود حسین علیه السّلام نوشتهاند.
2- امّا برخى آن را در سال سوّم دانستهاند.
3- پارهاى ولادت آن حضرت را، آخرین روزهاى ربیع الاوّل، به سال سوّم از هجرت را اعلام داشتهاند.
4- و پارهاى دیگر روز سوّم یا پنجم ماه جمادى الاوّل، به سال چهارم از هجرت را، روز ولادت نور قلمداد کردهاند.
مام ارجمندش، فاطمه علیها السّلام، آن نوزاد مبارک را به حضور پیامبر گرامى آورد و آن حضرت نیز با شادمانى بسیار فرزند دخت سرفرازش را در آغوش گرفت و به فرمان خدا و به وسیله پیامى از سوى او، نامش را «حسین» برگزید.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |